- پس رونده
- پس رو تابع
معنی پس رونده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عقب مانده سپس مانده بدنبال مانده، جمع پس ماندگان، باقی مانده از خوراک و نوشیدنی کسی ته مانده پس خورده، بقیه هر چیزی، وامانده ترکه
بعقب راندن
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
آنکه پیش برود و پیشی بجوید
بازماندۀ خوراک که پس از خوردن غذا باقی بماند، پس مانده
عقب مانده، وامانده، باقی مانده، باقی ماندۀ طعام، نیم خورده
((پَ دِ))
فرهنگ فارسی معین
عقب مانده، به دنبال مانده، باقی مانده از خوراک و نوشیدنی کسی، ته مانده، بقیه هر چیزی
Recessive
рецессивный
rezessiv
рецесивний
recesywny
recessivo
recessivo
recesivo
récessif
recessief
resesif
عكسيٌّ
उपसर्गी
רִסֶּבִּי
recessive
পশ্চাৎপদ
پسزنندہ
پر چانه بسیار گوی روده دراز پر حرف مکثار
پارچه ای که قماش یا چیز دیگر در آن پیچند، یا نوشته ها و اسناد را، جمع آوری و هر کدام را به یک موضوع داخل پوشه گذارند
نوشته ها و سندهای راجع به یک موضوع که در یک پوشه جمع شده باشد، دوسیه، کیسه ای که پیشه وران ابزار کار خود را در آن می گذارند، پارچه ای که قماش یا چیز دیگر در آن بپیچند، رزمه، بستۀ قماش